آموزش نویسندگی

Rate this post

نقش دفترچه ها و فهرست ها در آموزش نویسندگی

  • بی هیچ باید پذیرفت که همه داستان نویس ها دفترچه های یادداشت دارند.
  • فقط مطمئن شوید که مطلبی که در دفترچه یادداشت تا نوشته اید واقعا تخیل تان را درگیر کرده است و اجازه ندهید که دفترچه یادداشت تان به سطل زباله ای انباشته از زباله های فقط جذاب و بامزه باشد.
  • معمولا نویسندگان این یادداشت ها را کنار هم می گذارند و می پرسند که با این ها چه کار می توانم بکنم.
  • یک ایده برجسته یا یک ترکیب خوش یمن گاهی از دل همین یادداشت ها بیرون می آید جالب است که چنین ترکیبی از دل اجزائی بیرون می آید که به شکلی نه چندان برنامه ریزی شده از منابع مختلف گردآوری شده اند.

اجزاء مسئله دار

  • زندگی یک نویسنده آموزش بلند مدت مشاهده است. و آموزش نویسندگی نیز تمرین مشاهده هاست.
  • اجزاء فهرست ساده می توانند عملکرد و نقش شان را مطابق با کیفیت با ترتیب و چیدمان شان هماهنگ کنند و در نهایت در یک نوشته منسجم با یکدیگر ترکیب شوند.

تغییرهای مبتکرانه

  • من معمولا به هنرجوهایم می گویند سه فهرست تهیه کنند:

1. مکان های مورد علاقه

2. صفت های مناسب برای همکلاسی هایشان

3. فعل های مربوط به غذا خوردن.

یک وعده و چند فوت و فن

  • در خلال سال های سال کار متوجه شده ام که ساز و کارهای نویسندگی، هم برای نویسنده ها و هم برای غیر نویسنده ها بی نهایت جذابند دلیل این امر این که فرایند امر خلاقه مطلقا قابل درک نیست.
  • برخی از نویسندگان بر این باورند که من در روز ساعاتی را می نویسم و ساعاتی هم در حال تحقیق و مطالعه هستم زمانی که حتی خواب هستم هم ضمیر ناخودآگاهم در حال کار کردن است در نتیجه با اعتقاد این افراد 24 ساعته در حال کار کردن بر روی هنرشان هستند.
  • ولی نویسنده می گوید به نظر فقط زمانی دارم کار می کنم که دارم می نویسم تحقیق و مطالعه، ویرایش، ملاقات با ناشر، مرور چرک نویس ها هیچ کدام نوشتن محسوب نمی شود فقط زمانی که دارم می نویسم و من را از آغاز جدا می کند و به سمت پایان می برد.

از خیال پردازی تا داستان نویسی

  • من چند راهکار دارم که به کمک آن ها زندگی نویسندگی ام را تا حد امکان از گناه کم کاری دور نگه داشته ام:
  • 1. نوشتن اولین کاری است که در روز انجام می دهم.
  • 2. سعی می کنم هفت روز هفته را کار کنم باز هم دلایلی وجود دارد مبنی بر این که چرا این کار مفید است.
  • 3. کارهار روزمره را برای بعد نگه می دارم. بسیاری از وقت ها وسوسه می شوم که ایمیلم را چک کنم یا… ولی من آنها را درجه دوم می بینم.
  • گه گاهی از آن جمله قدیمی استفاد می کنم: نویسنده ها بیست و چهار ساعته کار می کنند به هر حال می شود گفت که این جمله به طور انکارناپذیری درست است.

ویراستارها از نویسندگان جوان چه می خواهند؟

ویراستارها نحوه انتخاب شان و توقع شان کاملا بستگی به این دارد که در چه زمانی از روز مشغول خواندن داستان هستند یا این که پیش از ویراستاری قهوه خود را نوشیده اند یا این که توسط سرویراستار توبیخ نشده اند و خیلی چیزهای دیگر وقتی این را می شنوید دهان تا از تعجب باز می ماند و می گویید که  اگر قرار با چنین چیزهای دست و پنجه نرم کنم چطور ممکن است حتی یک داستان کوتاه چاپ کنید.

گاهی اوقات به این نتیجه می رسیم که ویراستارهای دقیقا نمی دانند خودشان چه می خواهند.

تقریبا هر چیزی که بنویسید مشروط به این که در محدوده داستان های خوب قرار گیرد قابل فروش است البته به شرط آن که بازار مناسب آن را پیدا کنید.

ویراستارها اغلب از شما ایده های بکر می خواهند یا نگاه بکر به ایده های قدیمی.

ویراستارها همیشه می خواهند که نویسنده ها به درون مایه های به روز بپردازند و البته این با مد روز یا عامه پسند نوشتن کاملا متفاوت است و اصلا آن را توصیه نمی کنم.

داستان را بنویسید، آن را برای مجله ای بفرستید و اگر برگشت خورد، باز هم آن را برای مجله ای دیگر بفرستید اگر داستان خوبی باشد و خوب نوشته شده باشد بالاخره مقصد خود را خواهد یافت.

ویراستارها معمولا داستان هایی را دوست دارند که خواندن شان جذاب، مطبوع و مهیج است.

برای این که با خواسته های ویراستارها آشنا شوید، باید درباره موضوع های زیر درک مناسبی داشته باشید.

1. انواع داستان

2. گروه های سنی، سطح مطالعه و طول داستان

3. زاویه دید

4. دستور زبان و کاربرد آن

مجله ها می آیند و می روند اما بیشتر الزام های بنیادین ویراستاری ثابت هستند البته ممکن است از زمانی به زمانی دیگر و از مجله ای به مجله ای دیگر تفاوت هایی جزئی در آن ها دیده شود.اگر به الزام های بنیادین ویراستاری مسلط شوید، می توانید از آن ها برای هر مجله ای استفاده کنید و به عبارت دیگر می توانید به کمک آن ها خیلی سریع برای داستان کوتاه تان خانه مناسبی پیدا کنید.

بر گرفته از

حرفه: داستان نویس 1

مجموعه مقالات

نویسندگان:

فرانک ای دیکسون، ساندار اسمیت

مترجمان:

کاوه فولادی نسب، مریم کهنسال نودهی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *