گزیده هایی از کتاب «حرفه: داستان نویس» جلد اول

آموزش نویسندگی/گزیده هایی از کتاب «حرفه: داستان نویس» جلد اول
Rate this post

جملاتی عمیق و انگیزه بخش برای نویسندگان

آموزش نویسندگی

نویسندگی مادرزادی است؟

  • هیچ نویسنده ذاتی وجود ندارد، فقط نویسنده هایی وجود دارند که مطالعه می کنند. برای نویسنده شدن هیچ راه دیگری جز مطالعه وجود ندارد.

نویسنده هرگز تسلیم نمی شود

  • من یک بار این بخت را داشتم که با ویلیام فاکنر صحبت کنم، او گفت: «از دوره های آموزش داستان نویسی ات برام بگو. شاگردات می خوان داستان بنویسن یا می خوان نویسنده شن؟»
  • وقتی آدم های ناجور را کنار می گذارم باز هم نویسندگان جوان زیادی باقی می مانند. اینها در همان گروهی قرار می گیرند که فاکنر می خواست درباره شان صحبت کند. چنین کسانی شایستگی این کار را دارند، می خواهند بنویسند، ولی بسیاری شان وقتی دیگر معلمی بالای سرشان نیست که هل شان بدهد و وادارشان کند که کار کنند، نوشتن را کنار می گذارند. چرا؟ پاسخ ها این هاست، باید پول دربیاورند.
  • کارتان را انجام دهید و در ساعات بی کاری تان بنویسید. نویسنده های پاره وقت موفق فراوان اند.
  • نکته ای که وجود دارد که ما باید با روی خوش آن را بپذیریم: تا وقتی نویسنده ای به موفقیت نرسیده، هیچ کس دوست ندارد مثل او باشد.
  • آنها را تشویق می کنم که یادداشت های روزانه بنویسند به این ترتیب نوشتن تبدیل به کاری مفید می شود، نه کاری عجیب و غریب.
  • سامرست می گوید: «نوشتن عادتی است که که راحت به وجود می آید و سخت ترک می شود.»

از کودکی تا نویسندگی فقط یک شب فاصله است

  • در بسیاری از همایش ها جوان های بلندپروازی از من سوالات متعدد می پرسند یکی از سوالات بسیار گیج کننده این است: «برای این که نویسنده شوم، باید تحصیلاتم در چه حدی باشد؟» تجربه هم بالاترین تحصیلات است و هم عاملی است که معمولاً نادیده گرفته می شود.
  • البته منظورم از تجربه این نیست که دیوانه وار و بی پروا از جایی به جایی دیگر بپرید یا از عشقی به عشقی دیگر، منظورم توانایی اندوختن تجربه از دل رویدادهایی است که برایتان اتفاق می افتد.
  • در بسیاری از موارد تجربه برای یک نویسنده حالتی ذهنی یا به عبارت دیگر توانایی دریافت حسی هیجان انگیز از کوچک ترین رویدادهای زندگی است. مثل یک پیاده روی زیر باران، ماجراجویی و احساس هیجان خصلتی است که بسیاری از نویسنده ها ندارند.
  • تفاوت اساسی میان کسی که زندگی یکنواختی دارد و کسی که برای ماجراجویی مستعد است، در همین نکته نهفته است. نکته اساسی برای اصالت و پرمایگی کار نویسنده هم در همین نکته نهفته است.
  • نویسنده واقعی کسی است که همه چیز را مشاهده می کند و البته به طور ویژه ای هم خودش را.
  • بیشتر ما خیلی محتاطانه زندگی می کنیم و کارمان را آن قدر ارزشمند نمی بینیم که خودمان را فداش کنیم. زندگی باید آموزشی مدام برای نویسنده باشد. او باید یاد بگیرد که هر لحظه از زندگی را بقاپد.
  • گوته می گوید «ذوق آدمی در تنهایی شکل می گیرد و نهاد او در جریان زندگی.» نهاد آدمی باید وجود داشته باشد و باز هم باید مدام در تغییر و تحول باشد تا ذوق را باردار کند.
  • فرایند خلق خیلی عمیق تر از آن است که بیشتر ما بتوانیم آگاهانه درکش کنیم این فرآیند به شکل اسرارآمیزی از اعماق وجود ما نشئت می گیرد و آن عامل تقویت کننده ای که نامش الهام است باید تا جایی که می تواند با حقیقت تنظیم و میزان شود تا حقیقی ترین آثار به وجود بیایند.

گفت و گویی با بری مورگان

  • او می گوید همان سه قاعده قدیمی کار مداوم، انضباط سخت گیرانه و اعتقاد به موفقیت عواملی هستند که باعث موفق شدن او در حرفه نویسندگی شده اند.
  • تا زمانی که می توانم بنویسم، چندان برایم مهم نیست کجا باشم.
  • داستان کوتاه را با حس شروع می کنم با احساسات. احساسات ماده اولیه داستان است و من همیشه تلاش می کنم که پیش از هر چیز دیگری حسم را روی کاغذ بیاورم بدون آن، انگار هیچ چیزی ندارم.
  • برای شروع کردن باید دیوانه می بودید و حتماً بوده اید که به این دام افتاده اید اگر مثل من نوشتن را دوست دارید هیچ چیز دیگری نمی تواند ارضاتان کند.
  • پیشنهاد می کنم که روزانه زمان مشخصی را برای نوشتن در نظر بگیرید و اجازه ندهید که هیچ چیز جلوی کارتان را بگیرد خودم هم همین کار را می کنم و به رغم همه سختی هاش بسیار به آن دل بسته ام.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *