غزل چه ها؟!

Rate this post

 یک قدم پیشی نَهم آیا نگاهم می کنی؟

یا اگر لنگی زنم فردا رهایم می کنی؟


من که بیمار نگاهت می شوم این روزها

سر به بالینم زنی آیا دوایم می کنی؟


من همه آه و نیاز و تو هم ناز و قوا

می نشینی در بَرم، حاجت روایم می کنی؟


تو همان بوی گلابی، بی مَثل حلوای من

تا که بویت می وزد سر به هوایم می کنی!


این همه عاشق به صف مشتاق روی ماه تو

نیمه شب لطفی کنی، جانا سوایم می کنی؟


من که محض ظلمتم، قطعاً هواخواه توام

روی مهتابی بگیرم یا ضیایم می کنی؟


گر چه باشد جلوه ام خوش لیک می دانم کی ام!

گر ز بویت مست گردم بی ریایم می کنی؟


گر چه جنگاور نباشم از درونم اصغرم

اصغر جانم ندیم اوصیایم می کنی؟


این نفس های شمرده می دهد فریاد مرگ

آمدم من رو به سویت، جان چه هایم می کنی؟


من برای دیدن تو جان خود فانی کنم

گو اگر قابل شدم آیا فدایم می کنی؟

شاعر روح الله محمدی (فانی)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *