غزل محمد (ص)

غز ل محمد (ص)
Rate this post

غزل محمد (ص) به مناسبت میلاد نبی اکرم از سروده های روح الله محمدی در سایت قرار داده می شود.

از درونم یک غزل با نام تو انگیخته

نام تو در آسمان هفتمی برهیخته


چون که پای جبرئیلی بر زمین هموار شد

عاشقان را صف به صف پیش نگاهت ریخته


آسمانی فخر دارد بر قدومت یک نشان

خالقی بر گردنش قرص قمر آویخته


آن عزیزی «ما عنتُّم» حرص دارد جان من

این چنین عاشق کنی صدها یمن بگسیخته


غزل محمد (ص)


گر الفبا جام باده از حروفش سر کشید

حمد گفتش میم و حا را میم و دالی بیخته


او که اقیانوس باشد حکمتی را بی سواد

گر اناالحق قطره ای دادش به دارآویخته


فاضلی عارف چه دانا آن فقیهی مطلع

هر چه گویم وصف دانایی عجب فرهیخته


حُسن ها، القاب ها زین شرمسار آن نبی

هر چه تعریفش کنم آن منزلت هم ریخته


غزل محمد (ص)


آن ملائک بال همراهی کجا دارد سما

عذر تقصیری که پروازی ز تو بگریخته


چون محمّد گفت بر بالا بلندای بلال

مستمر هر ماذنه نامت نبی ماهیخته


گر یهودم یا که ترسا یا به زرتشت آریا

عشق تو با جان و دل در خون ما آمیخته


این شهادت از لب فانی چو شعری تازه شد

روز دیگر یک عصا باشد به دست آهیخته


شاعر روح الله محمدی (فانی)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *