اربعین
اربعین
باید قدم گذارم در راه، اربعینی
شاید تو را ببینم ای ماه، اربعینی
جانان گذر بیفتد کوی دل ضعیفان
دیدار مهلتی ده گه گاه، اربعینی
طاقت نمانده ما را از غربت و غریبی
بنشین تفقدی کن ای شاه، اربعینی
تو گندم طلایی در دست یوسف مصر
بی تو ز ما چه مانده بس کاه، اربعینی
انگور چشم مستت رسوای عالمم کرد
باید شراب گردد زین گاه، اربعینی
منصب گرفته جانم دربار تو مسرت
یک ماه دیگری هست این جاه، اربعینی
آبی دگر نمانده هر دلو چشم زارم
یک قطره ای بیفکن این چاه، اربعینی
یک فرصت دگر ده، تا پیش تو بیایم
سر بر حرم گذارم یک آه، اربعینی