حریم امن تو

حریم امن تو از امیر خیال
Rate this post

بی امان گاهی دلم مست صدایت می شود

گفتگوی نیمه شب ابر هوایت می شود


وحی بوده یا که الهامی بپیچیده مرا

 اقرا باسمش آمد و جوهر برایت می شود


جوهری فارغ ز هر کون و مکانی رنگ او

زیستن رنجی بود هر دم بهایت می شود


جشن باشد آن وصالت در حریم امن تو

هر چه در جام جهانم می به پایت می شود


سوگ چشمانم امان از من ببرده روز و شب

اشک های بی امانم ماجرایت می شود


خوب شد آن عاشق سرگشته بعد از طعم تو

گرچه بیشینه شود آن هکذایت می شود


عشق در یعقوب روزها شعله می کشید

دیدگانت طور کرده اژدهایت می شود


من که فرعونی ندیدم تا به نیلی دل زنم

اربا اربا می کنی لیلی عصایت می شود


گر مسی سر می دهد سرتر به عالم می شود

یاد جونی کز سر عشقی طلایت می شود

غزلی از امیر خیال

انتشار و بهره برداری با ذکر نام شاعر و عنوان سایت خیالستان مجاز است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *