شحرون هفدهم با حافظ

Rate this post

شحرون هفدهم:

شحرون هفدهم با حافظ شیرازی و غزل بسیار زیبایی که با مطلع چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست آغاز می گردد و در ابتدا عرض کنیم که وزن شعر هم مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن است که همانطور که می دانید از بحرهای مجتث محسوب می شود و مثمن است و البته مخبون محذوف که توضیح موارد اعلام شده چندان لازم به نظر نمی رسد چون کم و بیش در شحرون های گذشته به این نکات اشاره شده است.

انکار سخن دیگران در این شعر به صراحت توصیه شده است. مسئله ای که بسیاری از انسان ها به آن دچار هستند که اگر متوجه موضوعی نمی شوند یا حسی را عمیقاً درک نمی کنند اولین راه حل آنها برای آن موضوع انکار آن است.

قوافی زیبای غزل باعث دل انگیز شدن بیشتر آن شده است و البته خوانندگان ارجمند نسبت به الحاقاتی که به عنوان ردیف به

عزل 22 حافظ شیرازی در شحرون هفدهم:

چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن شناس نه‌ای جان من خطا این جاست

سرم به دنیی و عقبی فرو نمی‌آید
تبارک الله از این فتنه‌ها که در سر ماست

در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست

دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب
بنال هان که از این پرده کار ما به نواست

مرا به کار جهان هرگز التفات نبود
رخ تو در نظر من چنین خوشش آراست

نخفته‌ام ز خیالی که می‌پزد دل من
خمار صدشبه دارم شرابخانه کجاست

چنین که صومعه آلوده شد ز خون دلم
گرم به باده بشویید حق به دست شماست

از آن به دیر مغانم عزیز می‌دارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست

چه ساز بود که در پرده می‌زد آن مطرب
که رفت عمر و هنوزم دماغ پر ز هواست

ندای عشق تو دیشب در اندرون دادند
فضای سینه حافظ هنوز پر ز صداست

شحرون هفدهم با حافظ در خیالستان، هر هفته می توانید یک شعر را در شحرون به سیاحت بنشینید و در صورت تمایل آن را به خاطر بسپارید. از همراهی و این که ما را با نظرات ارزشمند خود در بهتر پیش رفتن راهنمایی می فرمایید بی نهایت سپاسگزاریم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *